خـــــــــــــــــ ـــــُــ ـــ ـــــــــــــدآ مـ ـے دونَـ ـم دوسـْــتَــم نَدآرے امـ ـ ــــآ
وقـتـے حـس میڪنم ... جایــے در ایــטּ ڪره ے خاڪے . .
تقصير ما نيست كه بر روي حرف هايمان نمي مانيم
او هم آدم است اگـــــــر دوستت دارم هـــایت را نشنیـــــده گرفت غصه نخــــور اگــــر رفت گریـــــــه نکن یک روز چشمــــهآی یکــــ نفر عــــاشقش میکند یک روز معنی کم محلی را می فهمد یک روز شکستـن را درک میکند آن روز می فــــــهمد آه هـایی که کشیدی از تـــــه ِ تـــــهِ قلبت بوده! می فهــــمد شکـــــستـن یک آدم تــــاوان سنگینی دارد...
آدم ها لالت می کنند… بعد هی می پرسند… چرا حرف نمی زنی؟؟! این خنده دارترین نمایشنامه ی دنیاست…
چه دنیای عجیبی است همه میگویند،حرف دلت را بزن اما هر وقت حرف دلم را زدم ، دل همه را زدم !
كاش بارانی ببارد قلبها را تر كند بگذرد از هفت بند ما صدا را تر كند قطره قطره رقص گیرد روی چتر لحظه ها رشته رشته مویرگهای هوا را تر كند بشكند در هم طلسم كهنه ی این باغ را شاخه های خشك بی بار دعا را تر كند مثل طوفان بزرگ نوح در صبحی شگفت سرزمین سینه ها تا نا كجا را تر كند چترها تان را ببندید ای به ساحل مانده ها شاید این باران كه می بارد شما را تر كند
دلــم بـاران مـــی خواهد ، بارانـــی آرام امــا طـولانـــی ، تمــام کوچــه بــاغ هـا را بــا پاهایـــی برهنــه قــدم زنــم ،
مي توان در قاب خيس پنجره چك چك آواز باران را شنيد مي توان دلتنگي يك ابر را در بلور قطره ها بر شيشه ديد مي توان لبريز شد از قطره ها مهربان و بي ريا و ساده بود مي توان با واژه هاي تازه تر مثل ابري شعر باران را سرود مي توان در زير باران گام زد لحظه هاي تازه اي آغاز كرد پاك شد در چشمه هاي آسمان زير باران تا خدا پرواز كرد.
تنهایی، زنبور نیست که آدم را نیش بزند و برود، تنهایی مثل موریانه است که برای نابود کردن خلق شده است. این ذات موریانه است که تا نابودی کامل، پا فشاری کند. همه چیز بدون درد، در سکوت مطلقٍ، با ظاهری شیک، خورده می شود و یک روز به ناگاه و در ناباوری محض، فرو می ریزد و تمام می شود...
آدمک آخر دنیاست بخند آدمک مرگ همین جاست بخند دست خطی که تو را عاشق کرد شوخی کاغذی ماست بخند آدمک خر نشوی گریه کنی کل دنیا سراب است بخند آن خدایی که بزرگش خواندی به خدا مثل تو تنهاست بخند.
تنهایی ام را با کســی شریک نیست مطمــــئن باش دست احتــــیاج به سمت تــــو که هیـــچ به سمت خودم هم دراز نخواهم کرد… شایـــد کــه تنهایی هایم از تنهایی دق کنــــد
کاش...! باز معلمی بود و انشایی میخواست...! روزگار خود را چگونه میگذرانید...! تا چند خط برایش دردودل کنم...!!!
نام بي نشان تو در برگي از دفتر زندگي ام نقش بسته است
سوختم باران بزن شاید تو خاموشم کنی شاید امشب سوزش این زخم هارا کم کنی آه باران من سراپای وجودم آتش است پس بزن باران بزن شاید تو خاموشم کنی
ای کاش گذر زمان در دستم بود تا لحظه های با تــو بودن را آنقدر طولانـــی میکردم که
یادش بخیر کودکی! قهر میکردیم تا قیامت ...... و لحظه ای بعد قیامت می شد...
من به بن بست نرسیدم راهمو کج کردم با تو مشکلی ندارم با خودم لج کردم
برف می بارد و همه خوش حالند و من غمگین ... دارد رد پایت را میپوشاند برف !!
گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی...
کسی که تو حرفاش زیاد میگه:
میـــــــــــــــــــــــــــــدانی تنهایی کجایش درد دارد؟ انــــــــــــــــــــــــــــکارش...!!!!
بهانه گیر زبان نفهم !!! دلم را میگویم... آخر تو را از کجـــــــــــــــــــــــــــــــا برایش بیاورم؟؟؟!!!
صفحه ی آخر شناسنامه زیاد مهم نیست ، گاهی... باید توی آیینه خوب نگاه کنی ببینی هنوز زنده ای یا نه!
همچون ساعت شنی شده ام که نفس های آخرش را میزند و التماس میکند یکی پیدا شود و برش گرداند من هم... نـــــــــــــــــــه...!!! لطفا برم نگردانید !!! بگذارید تمام شوم ... تمــــــــــــــــــــــام
نه باران ميبارد نه برف
چی بگم وقتی دیگه حرفی نمونده تو دلم ؟
یک غم بزرگیه این روزا مونده رو دلم
این روزا عشق و دارن تو کوچه ها دار میزنن
واسه دل های شکسته دیگه زار نمیزنن
دیگه غربت واسه من رنگ سیاهی نداره
هرکی گفت که عاشقه به قلب من راه نداره
انقدر دروغ شنیدم راست و باور ندارم
دیگه روی شونه هام هر سری رو نمیذارم
مرا تا بزن !! به قرینه هم تا بزن !!! میخواهم تنها درگیر خودم باشم !!! تنها درگیر خـــــــــــــودم ...
گاهی دلم برای شیطان می سوزد ....! که اینقدر صادق بود ، دروغ نگفت ... تظاهر نکرد...! حتی به قیمت اخراجش از بهشت و مقام فرشتگی
هیچ قطاری از این اتاق نمی گذرد ! من اینجا نشسته ام و با همین سیگار من و سیگار درد مشترکیم ! همه میگن سیگار
از رابطه های مثلثیــــــــــ ، مستطیلی ، مربعی خستـــــــه شدم !
قصه ی اصحاب کهفـــــــــــــــــــــ یکــــــــــــــــــ شوخیست
˙·٠•♥ ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ♥●•٠·˙ نـِـگـــاهـ کـُـن . . . ˙·٠•●♥ ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ♥●•٠·˙
˙·٠•●♥ ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ♥●•٠·˙ همه چیز را می توان حاشا کرد، ˙·٠•●♥ ƹ̵̡ӝ̵̨̄ʒ ♥●•٠·˙
نگفتی سخته دلتنگی نگفتی زوده این رفتن!!! به دنبال چه پایانی خلاف جاده ایستادی چرا تا عادتت کردم به فکر رفتن افتادی چرا باید به تنهایی دوباره بی تو برگردم کجای قصه بد بودم کجای قصه بد کردم...
راه ميروم مدام برميگردم پشت سرم را نگاه ميكنم!!! ديوانه نيستم... فقط خنجر از پشت خورده ام...
این روزهــــــا آنـــقدر شکســـتـه ام |
About![]()
به وبلاگ من خوش آمدید کانال ما در تلگرام حتما سر بزنید @Asheganehay1 @Statusfun
فروردين 1394 شهريور 1393 مرداد 1393 فروردين 1393 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 AuthorsLinks
همسایه SpecificLinkDump
شعرهای آذری Categories
تقدیم به عشق ماندگارم |