باران که می بارد : یکی باید باشد که به تو زنگ بزند و بگوید چترت را برده ای ؟ یکی که نگرانت باشد حتی نگران اینکه زیر باران به این لطیفی خیس شوی … یکی باید باشد که دست بکشد توی سرت و آب ها را کنار بزند … اما چند وقتیست که باران دارد می بارد و کسی به من نگفته چترت را برده ای ؟ و کسی نبوده که دست بکشد توی موهایم … اصلا همه ی اینها بهانه ایست که وقتی باران می بارد یکبار دیگر یاد تو بیفتم …