آنروز که سقف خانه ها چوبی بود! گفتار و عمل درهمه جا خوبی بود! امروز بنای خانه ها سنگ شده! دلها همه با بنا هماهنگ شده!
+نوشته شده در چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:خانه,سقف,عشق,علاقه,محبت,هستی,عکس,جدایی,نفرت,زیبا,شعر ,گل, جدایی, افسوس ,شادی,احساس,بغض,گریه ,عکس عاشقانه,چشم ,قلب,تنها,دلخور ,عکس جدایی, ساعت19:6توسط وحید SODAGAR |
تـــــــو برایِ او مـــی خوانی !!!
+نوشته شده در چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:عشق,علاقه,محبت,هستی,عکس,جدایی,نفرت,زیبا,شعر ,گل, جدایی, افسوس ,شادی,احساس,بغض,گریه ,عکس عاشقانه,چشم ,قلب,تنها,دلخور ,عکس جدایی,شراب,بازیچه, ساعت1:52توسط وحید SODAGAR |
+نوشته شده در چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:عشق,علاقه,محبت,هستی,عکس,جدایی,نفرت,زیبا,شعر ,گل, جدایی, افسوس ,شادی,احساس,بغض,گریه ,عکس عاشقانه,چشم ,قلب,تنها,دلخور ,عکس جدایی,زیر باران,بارانی, ساعت1:41توسط وحید SODAGAR |
سخت است…. خیلی سخت…. وقتی بدانی او کجای زندگی توست ؛ ولی ندانی تو کجای زندگی او هستی….
بگو کجا پنهان شده ای
+نوشته شده در چهار شنبه 2 اسفند 1391برچسب:قهوه ,عشق,علاقه,محبت,هستی,عکس,جدایی,نفرت,زیبا,شعر ,گل, جدایی, افسوس ,شادی,احساس,بغض,گریه ,عکس عاشقانه,چشم ,قلب,تنها,دلخور ,عکس جدایی, ساعت1:27توسط وحید SODAGAR |
مرحم بذار رو این دل آخه داره می سوزه تو انتظــــــــار نشستم هنوزم که هنوزه بگو دلم چه جوری می تونه باشه بی تو؟ تو حسرت بودنم واسه یه لحظـــــــه باتو حرفای من به جز تو راهی نداره جایی من منتظر نشستم به من بگو کجایی؟ امانتت هنـــــــــــوزم می تپه توی قلبم اگر که تو نیایی می میره بی تو نم نم بیا،بمون،نمیره…این دلی که اسیره بدون که با تو بودن آغــاز یک مسیره
هــیچ کـَـس مـَن را در گــُذشــته خـُودَش پـِــیدا نـِمی کـــند نوشته شده از دوست عزیز سارا
بــ ـــ ــــ ــــرگـ ـــــ ـــ ــــرد...!!
سخت ترین کار در دنیا ترمیم اعتمادیه که از دست رفته…!!!
در انتظار هیچكس نیستم . . .
اعتـــــــراف می کنـــــم محتـــــاج نــــوازش دســــت هایت هستــــم بــاور کــن کـــه دلتنگیِ تــــو بـــرای مـــن مـــرگ تــدریجی اســـت.
خـــوابهـایـم گاهـی...
جغد نزد خدا شکایت برد : انسان ها آواز مرا دوست ندارند . خدا به جغد گفت : آوازهای تو بوی دل کندن می دهد و آدم ها عاشق دل بستن اند ! دل بستن به هر چیز کوچک و بزرگ ؛ تو مرغ تماشا و اندیشه ای ! و آنکه می بیند و می اندیشد ، به هیچ چیز دل نمی بندد. دل نبستن سخت ترین و قشنگ ترین کار دنیاست ! اما تو بخوان…. و همیشه بخوان…. که آواز تو حقیقت است و طعم حقیقت تلخ….
هيچ کس بي کس نيست ولي موفق کسي است که با هر کسي نيست
وقتی که دنیا دود شد شاید فراموشت کنم کاشانه ام نابـــــود شد شاید فراموشت کنم آسان ز دستم داده ای باشد به این هم راضیم وقتی که اشکم رود شد شاید فراموشت کنم هرگز ز دستت این چنین سیلی به احساسم نخورد باشد بزن بدتر بزن اما به دســـــــــتانت قسم وقتی که تارم پود شد شاید فراموشت کنم
به جان ثانیه هایی که در فراق چشمانت می گذرند ، دل کوچکم تنگ نگاه توست .
در نگاهم یک غروب سرد بود سرنوشتم جاده های درد بود از میان برگ های سبز باغ قسمت من برگ های زرد بود
مثل بادکنکی به دست کودکی هر جا می روی با یک نخ به تو وصلم نخ را که قطع کنی میروم پیش خدا….
او حالا میگوید زندگی پوچ و بیهوده است،
بـزرگ که می شــــوی ؛ غصـه هایت زودتـر از خـودت قـد می کشــند ، درد هـایت نــیز ! غــافل از آنکه لبخــندهـایت را ، در آلبــوم کـودکــی ات جــا گــذاشتــی !
امروز و فرداهایم ، پس فرداها ، همه و همه
ایمـــان دارم . . .
بـــاز لـــبـــهـــای عـــطــش کــردهٔ مــن لــــب ســـوزان تـــو را مـــی جـــویـــد مــی تــپــد قــلــبــم و بــا هــر تـپـشـی قـــصـــهٔ عـــشـــق تــو را مــی گــویــد بـــخـــت اگـــر از تـــو جــدایــم کــرده مــی گـشـایـم گـره از بـخـت ، چـه بـاک تــرســم ایــن عــشـق سـرانـجـام مـرا بـــکـــشـــد تــا بــه ســراپــردهٔ خــاک
بعضی وقت ها میگی باشه نه برای اینکه باور کردی نه ! برای اینکه خسته شدی
عشــق اگــر خـط مــوازی نیسـت،چیسـت؟ یـ ـا کتـاب جملــه ســازی نیســت،چیسـت؟! عشـق اگــر مبنــای خلــق آدم اســت پـس چــرا ایـن گـونـه گنــگ و مبهــم اسـت؟ پـس چــرا خـط مـوازی مـی شـود!!! از چـه رو هــر عشـق،بــازی مـی شــود؟!
مدتها ... کمي آنطرف تر حوالي جاده هاي انتظار چشم به راهت بودم ... نميدانم راهت طولاني بود يا صبرم اندک که کم آوردم
یاد دارم در غروبي سرد سرد بوی نان تازه هوش از ما ربود
یادم باشد که زیبایی های کوچک را دوست بدارم حتی اگر در میان زشتی های بزرگ باشند یادم باشد که دیگران را دوست بدارم آن گونه که هستند ، نه آن گونه که می خواهم باشند یادم باشد که هرگز خود را از دریچه نگاه دیگران ننگرم که من اگر خود با خویشتن آشتی نکنم هیچ شخصی نمی تواند مرا با خود آشتی دهد یادم باشد که خودم با خودم مهربان باشم چرا که شخصی که با خود مهربان نیست نمی تواند با دیگران مهربان باشد
حرف من جا مانده پس چنین میگویم: اهل شعرم اهل تنهایی و درد پیشه ام فریاد است!! کاسبم..... کاسب دل صادراتم شادی،وارداتم غم و درد دوستانی دارم،سردتر از سردی برف گاه گاهی یخشان میشکند گاه گاهی دلشان میسوزد، ولی از روی ترحم!! سرزمینی دارم مردمانش همه دوست، ولی از روی ریا خنده ام میگیرد
من از قصه زندگی ام نمی ترسم من از بی تو بودن به یاد تو زیستن و تنها از خاطرات گذشته تغذیه کردن می ترسم ای بهار زندگی ام اکنون که قلبم مالا مال از غم زندگیست اکنون که پاهایم توان راه رفتن ندارد برگرد باز هم به من ببخش احساس دوست داشتن جاودانه را باز هم آغوش گرمت را به سویم بگشا باز هم شانه هایت را مرحمی برایم قرار بده بگزار در آغوشت آرامش را به دست آورم بدان که قلب من هم شکسته بدان که روحم از همه دردها خسته شده این را بدان که با آمدنت غم برای همیشه من را ترک خواهد کرد پس برگرد که من به امید دیدار تو زنده ام
صدای آشنایی از دور به گوش میرسد گویی صدای پای رهگذر است رهگذری که سالها به سویم می آید و هرسال این روزها از من عبور می کند غریبه ای که گویی آشناست هرچه می اندیشم گویی جایی او را دیده ام ...چشمانش ، نگاهش از جنس نگاهیست که سالها مرا نه ، نه ...باور نمیکنم یعنی او مرا می خواند!؟ صدایش چه آشناست و قصیده ای که می خواند گویی جایی آنرا نوشته ام بگذریم
اجازه خدا؟؟!! می شه من ورقه مو بدم؟! می دونم وقت امتحان تموم نشده... می دونم هنوز کسی رو نفرستادی تا ورقه مو بگیره... اما دیگه نمی تونم ادامه بدم...هر کاری می کنم نمی تونم... هنوز هیچ جواب درستی پیدا نکردم که توی ورقه م بنویسم... ورقه م پر از اشتباه و خط خطیه...ورقه مو که نگاه می کنم حالم به هم می خوره... می شه من ورقه مو بدم؟؟!! می خوام جواب های درست رو ببینم... می خوام از این همه شک و تردید رها بشم... حتی اگه به خاطر گندی که به امتحانم زدم بخوای تنبیهم کنی... می خوام از این جلسه ی امتحان که لحظه به لحظه ش جز عذاب چیزی نیست برم بیرون... می شه من ورقه مو بدم؟؟؟!!! می خوام بیام پیش خودت... اجازه خدا؟؟؟!!! می شه من ورقه مو بدم؟؟؟؟ !!!!
بعضی وقتا دوست دارم وقتی بغضم میگیره خدا بیاد پایین واشکامو پاک کنه... دستاموبگیره و بگه: آدما اذیتت میکنن؟؟؟....... بیا بریم!
نه اسمش عشق است، نه علاقه، نه حتی عادت... . . . . . . حماقت محض است دلتنگ کسی باشی که دلش با تو نیست!!!!!!!
دمش گرم! بارون رو میگم، دیشب در خواب به شانه ام زد و گفت: خسته شدی..؟ امشب را استراحت کن... من به جات میبارم................................
زین پس تنها ادامه می دهم،
نتــــــرس . .. |
About![]()
به وبلاگ من خوش آمدید کانال ما در تلگرام حتما سر بزنید @Asheganehay1 @Statusfun
فروردين 1394 شهريور 1393 مرداد 1393 فروردين 1393 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 AuthorsLinks
همسایه SpecificLinkDump
شعرهای آذری Categories
تقدیم به عشق ماندگارم |