Blog | Profile | Archive | Email | Design by | Name Of Posts


˙·٠•●♥حس زیبا ♥●•٠·˙

اگه کسی رو دوست داشته باشی نمی تونی تو چشماش زل بزنی ...!!

نمی تونی دوریش رو تحمل بکنی ....!!

نمی تونی بهش بگی چقدر دوستش داری ...!!

نمی تونی بهش بگی چقدر بهش نیاز داری ...!!

برای همین عاشقا دیوونه میشن...!!

 کســــی چهـ  میـــــداند کهـ   

    امـــــروز چند بار فــــــرو ریختمــ

       از دیدن کســــی کهـ

          تنهــــــا لباسشـ  شبیهـ  تــــــــو بود... 

+نوشته شده در 20 اسفند 1391برچسب:شکستم,شکستن,لباسش,دیدن,فرو,ریختن,تنها,غمناک,متن سوزناک,تنهای,متن عاشقانه,,ساعت12:17توسط وحید SODAGAR | |

 من بودم ، تو و یک عالمه حرف

و ترازویی که سهم تو را از شعرهایم نشان می داد !

کاش بودی و می فهمیدی وقت دلتنگی، یک آه چقدر وزن دارد 

+نوشته شده در 20 اسفند 1391برچسب:من,تو,اه,آه,سهم,شعر,عاشقانه,متن عاشقانه,متنهای عاشقانه,دلتنگی,عکس,عکس زیبا,عکس,عاشقانه,ترازو,ساعت12:16توسط وحید SODAGAR | |

همیشه در حالی که...

یه عالمه حرف بیخ گلوت چسبیده!

یه عالمه اشک توی چشماته!
 
یه عالمه حسرت توی دلت تلنبار شده...

باید بگی : خب دیگه... واسه همیشه خدافظ ...!

 

+نوشته شده در 20 اسفند 1391برچسب:همیشه,اشک,گلو,چشم,خداحافظ,عالمه,ساعت11:41توسط وحید SODAGAR | |

سر مشق های آب بابا یادمان رفت

رسم نوشتن با قلم ها یادمان رفت

گل کردن لبخند های هم کلاسی

با یک نگاه ساده حتی یادمان رفت

ترس از معلم، حل تمرین پای تخته

آن زنگ های بی معما یادمان رفت

راه فرار از مشق های توی خانه

"ای وای ننوشتیم خانم" یادمان رفت

آن روز ها را آنقدر شوخی گرفتیم

جدیت"تصمیم کبری" یادمان رفت

شعر "خدای مهربان" را حفظ کردیم

یادش بخیر اما خدا را یادمان رفت

در گوشمان خواندند رسم آدمیت

آن حرف ها را زود اما یادمان رفت

فردا چه کاره میشوی؟"موضوع انشاء"

ساده نوشتیم آنقدر تا یادمان رفت

دیروز تکلیف آب بابا بود و خط خورد

تکلیف فردا نان و بابا یادمان رفت


 

+نوشته شده در یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:کودکی,خدا,سرگذشت,نان,کبری,تصمیم کبری,انشا,تمرین,معلم,شوخی,,کلاس,لبخند,ساعت9:56توسط وحید SODAGAR | |

یا رب به در تو روســیاه آمده ام
بر درگه تو به اشک و آه آمده ام

اذنم بده راهم بده ای خـالق من
افکنده سر و غرق گناه آمده ام

عمرم به گناه ومعصیت شد سپری 
با بار گنه حضور شاه آمده ام

گم کرده ره و منزل پرخوف وخطر 
طی کرده بسوی شاهراه آمده ام

یارب تو کریمی و رحیمی و عطوف
بــا عــذر و اشــتـبـاه آمــده ام

غــفــار توئی صــمـد توئی بـنـده منم
محتاجم و با حال تباه آمــده ام

با بـیـم و امـیـد و حـالـت اســتــغــفـار
با چشم تر و نامه سیاه آمده ام

یـا رب تــو بــده بـــرات آزادی مـن
درمـانده مـنم بهر پـنـاه آمـــده ام

من معترفم به جرم و عصیان و گـناه
در بـارگـهت چو پرِّ کاه آمده ام

دریای کــرم توئی و مـن ذره خــاک
با لطف تواینگونه به راه آمده ام

دسـت مـن افـتـاده نـالان تـو بـگـیـر
چون یوسفم و ز قعر چاه آمده ام

یا رب به مـحـمـد و عـلـی و زهـرا 
پهـلوی شکـسته را گواه آمـده ام

حقّ حـسـن و حسـیـن و اولاد حسین 
نـومـید مکن که روسیاه آمده ام

بـر نــامــه اعـمـال مـحـبـت نـظـری
بر عمر گذشته عذرخواه آمده ام

باز اين دل سرگشته من ياد آن قصه شيرين افتاد

بيستون بودو تمناي دو دوست

آزمون بود و تماشاي دو عشق

در زمانيكه چو كبك

خنده ميزد " شيرين"!


تيشه ميزد "فرهاد"!

+نوشته شده در یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:شیرین,فرهاد,تیشه,کبک,عشق,تمنا,سرگشته,قصه,عکس تنهای,عاشقانه ها,عاشقانه,متن عاشقانه,ساعت9:23توسط وحید SODAGAR | |

 

زندگی عجیبه چون ....

 تا گریه نکنی کسی نوازشت نمیکنه

 تا نخوای بری کسی نمی گه بمون

تا نری قدرتوکسی نمی دونه

 تا نمیری کسی نمی بخشتت

زندگی مثه شطرنج می مونه

وقتی بلد نیستی همه بهت یاد میدن

اما تا یاد گرفتی

همه دوست دارن شکستت بدن

 

+نوشته شده در یک شنبه 20 اسفند 1391برچسب:زندگی,شطرنج,یاد,دوست,دوست داشتن,مردن,ببخشش,عجیب,عکس زیبا,متن عاشقانه,,ساعت9:4توسط وحید SODAGAR | |

چـرا مــردم قـفـس را آفــریـدنـد ؟

چـرا پـــروانـ ه را از شــاخـ ه چـیـدنـد ؟

چـرا پــرواز هــا را پـــر شـکستــنـد ؟ چــرا آوازهــا را ســر بـــریـدنـد ؟ 


پــس از کشـف قـفـس پـــرواز پــژمــرد،

ســرودن بــر لــب بـلبـل گــره خـــورد

کـلاف لالـ ه ســردرگــم فـــرو مـــانـد،

شــكفـتــن در گـلـوي گـل گــره خـــورد


چــرا نـيــلوفـــر آواز بـلبـل بـ ه پـــاي ميــلـ ه هــاي ســرد پــيـچيــد ؟

چــرا آواز غــمگيــن قـنــاري درون سيــنـ ه اش از درد پـيـچيــد ؟

چــرا لبــخنــد گل پــر پــر شـد و ريــخـت ؟

چــ ه شــد آن آرزوهــاي بــهاري ؟


چــرا در پــشت ميــلـ ه خــط خــطـي شــد صــداي صــاف آواز قــنــاري ؟

چــرا لاي كتـــابــي ،‌خــشك كــردن بــراي يـــادگاري پيــچــكـي را ؟

بـ ه دفـتــرهــاي خــود سنــجـاق كـردن پــر پــروانـ ه و سنـجـاقــكـي را ؟


خـــدا پــر داد تــا پـــرواز بـــاشد ،‌گلــويــي داد تــا آواز بـــاشــد

خـــدا مـــي خـــواست بـــاغ آسمـان هــا 

بـ ه روي مــا همـيـشـ ه بــاز بـــاشــد

خـــدا بـــال و پـــر و پــــرواز شـــان داد 

ولـــي مــردم درون خـــود خـــزيــدنــد

خـــدا هـفت آسمـان بـــاز را ســاخـت

ولـــي مـــردم قـفـس را آفـــريــدنــد!!


(قـیـصر امیــن پـــور)

+نوشته شده در شنبه 19 اسفند 1391برچسب:قفس,قیصر امین پور,قیصر,گل,پروانه,خدا,درخت,قناری,شعر عاشقانه,شعر,سخن بزرگان,ساعت22:55توسط وحید SODAGAR | |

 

پایانی برای قصه ها نیست

    نه بره ها گرگ می شوند

      نه گرگ ها سیر

     خسته ام...

    از جنس قلابی آدمها..!

       دار میزنم خاطرات کسی را که مرا دور زد...

          حالم خوب است

              اما،

                     گذشته ام درد میکند...

+نوشته شده در شنبه 19 اسفند 1391برچسب:قصه,پایان,عشق,کارتپستال,گذشته,جنس,قلابی,ادم,گرگ,بره,خاطرت,متن عاشقانه,عاشقانه,جملات زیبا,,ساعت18:20توسط وحید SODAGAR | |

 مثل کشیدن کبریت در باد

   دیدنت دشوار است...

      من که به معجزه ی عشق ایمان دارم

         میکشم اخرین دانه ی کبریتم را در باد

             هر چه بادا باد!

+نوشته شده در شنبه 19 اسفند 1391برچسب:معجزه ,عشق,معجزه ی عشق,کبریت,عکس,عکس,کبریت,دانه,باد,دیدن,دشوار,ایمان,ساعت17:40توسط وحید SODAGAR | |

ای کاش گذر زمان  در دستم بود تا لحظه های با تو بودن را


انقدر طولانی میکردم که برای بی تو بودنم وقتی 

نمی ماند!!!!

+نوشته شده در شنبه 19 اسفند 1391برچسب:کاش,زمان,دست,لحظه,وقتی,طولانی,علاقه,عشق,عاشقانه,متن عاشقانه,متنهای عاشقانه,عکس,عکس,عاشقانه,ساعت17:31توسط وحید SODAGAR | |

می خواهم خودم را برایت فدا کنم

ذره ذره

تکه تکه...

می خواهم خودم را آن قدر قسمت کنم؛

تا همه بگویند:

خدا من را قسمت تو کرد...!

+نوشته شده در جمعه 18 اسفند 1391برچسب:خدا,ذره,ذره ذره,عشق,i love you, دوست داشتن,دوست,تکه تکه,عاشقانه,عشق,عکس عاشقانه,عکس,غمناک,,ساعت22:11توسط وحید SODAGAR | |

 

هنوز همچ
 
از بین کارهای دنیا
 
دل بستن به دلت 
 
بیشتر به دلم می چسبد

 

+نوشته شده در جمعه 18 اسفند 1391برچسب:دلبستن,کارها,کار,دل,بیشتر,چسبیدن,ساعت22:2توسط وحید SODAGAR | |

فاصله تابش خود را بر دیگران تنظیم کن؛

خداوند خورشید را در جایی نهد که گرم کند ولی نسوزاند . . .

نه دل در دست محبوبی گرفتار

نه سر در کوچه باغی بر سر دار

از این بیهوده گردیدن چه حاصل؟

پیاده میشوم ، دنیا! ، نگهدار . . .

پرنده ای که بال و پرش ریخته باشد!

       مظلومیت خاصی دارد!

 باز گذاشتن در قفسش توهینی است به او!

           در قفس را ببند تا زندان دلیل زمینگیر شدنش باشد!

     نه پر و بال ریخته اش…

فقط جمعه نیست که دلگیر است ،

کافیست دلت گیر باشد….

 

دیگر نخواهم گفت :

آدم ها یا به عشقشان می رسند یا نمی رسند

می دانی چه می گویم ؟

خواهم گفت : آدم ها به لیاقتشان می رسند و این برای تو بهتر است

چون به لیاقتت رسیدی!

من نیز به لیاقتم خواهم رسید.

مرا اینگونه باور کن

کمی تنها ٬ کمی خسته

کمی از یاد ها رفته

خدا هم ترک ما کرده

خدا دیگر کجا رفته ؟

من آن شمعم که با سوز دل خویش

   فروزان میکنم ویرانه ای را

       اگر خواهم که خاموشی گزینم

           پریشان می کنم کاشانه ای را

من به آمار زمین مشکوکم تو چطور؟

اگر این سطح پر از آدمهاست

پس چرا این همه دلها تنهاست؟بیخودی می گویند هیچ کس تنها نیست

چه کسی تنها نیست؟ همه از هم دورند

همه در جمع ولی تنهاینــد

من که در تردیدم تو چطور؟

نکند هیچکسی اینجا نیست……

برای خواندن تمامی شعر عاشقانه من به آمار زمین مشکوکم روی ادامه مطلب کلیک کنید.

 


ادامه مطلب...

 حرف های زیادی بلد نیستم

من تنها چشمان تو را دیدم

و گوشه ای از لبخندت که حرف هایم را دزدید

از عشق چیزی نمیدانم اما....

دوستت دارم....

کودکانه تر از آنچه فکر کنی!

+نوشته شده در جمعه 18 اسفند 1391برچسب:زیاد,کودک,کودکانه,چشم,چشمان,عاشقانه,اموزندهوعکس ,عکس عاشقانه,عشق,دوست داشتن,ساعت9:14توسط وحید SODAGAR | |

 گاهی شاید لازم باشد از یاد ببریم،

                       یاد همه ی آنهایی را که با نبودنشان بودنمان را به بازی گرفتند.

دل که رنجید از کسی ، خرسند کردن مشکل است ،

شیشه بشکسته را پیوند کردن مشکل است ،

کوه را با آن بزرگی می توان هموار کرد ،

حرف ناهموار را هموار کردن مشکل است.

دیروز ، همین حوالی

زلـزله ای آمــد….

حـالا همـه حـالـم را می پـرسند !!!

بـی خـبـر از اینکـه “مــن”

بـه ایـن لـرزیـدنـهـا

سالهـاسـت کـه عـادت کـرده ام

بـه لـرزش های شـدید شـانه هایـم

و تـَرَک های عمــیــق قــلــبـم

امــا هنـوز “خـــوبــم” !!!

میدونی چی بیشتر از همه آدمو داغون می کنه :

این که هر کاری در توانت هست براش انجام بدی ،

آخـرش بـرگرده بگه :

مگه من ازت خواستم.

عمیق ترین درد زندگی ؛

دل بستن به کسی است که

بدانی به تو تعلق ندارد !!!

+نوشته شده در سه شنبه 15 اسفند 1391برچسب:درد,دل,دل بستن,تعلق,زندگی ,عکس ,عکس عاشقانه,عکس جدایی,کارتپستال,ساعت1:36توسط وحید SODAGAR | |

خداوندا ! اگر در کار تو چون و چرا کردم خطا کردم.

    و گر در نا امیدی ، تکیه جز بر کبریا کردم ، خطا کردم.

      اگر جز بر تو ، دل بستم به لذت های این دنیای فانی حلالم کن.

        و گر دل را به عشق نازنینان مبتلا کردم ، خطا کردم.

          اگر اسمی به جز اسم تو آمد بر زبانم ، من پشیمانم.

          و گر در نیک روزی ، غفلت از شکر و دعا کردم ، خطا کردم.

        اگر لغزیده گاهی ذره ای پایم ، ببخشایم .

      و گر از فرش زیرم اندکی پا را فرا کردم ، خطا کردم.

   من آن روزی که گفتم عشق را دیدم ، نفهمیدم

که عشق اول و آخر تویی عشق آفرینا، من خطا کردم.

هرگز از درهای بسته نترس

     هر چند قفل های بزرگ بر آن باشد

          نا امید نشو

                چون اگر قرار بود باز نشود به جایش دیوار می ساختند.

ترجیح می دهم حقیقتی مرا آزار دهد ،

تا اینکه دروغی آرامم کند !!!

هر که با احساس باشد عاقبت خواهد شکست !!!

این جواب سادگیست …

ﺧـــــــﺪﺍﯾﺎ !

  ﺍﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ !

    ﺣﺮﻓﻬﺎﯾــﻢ !

       ﺑﻮﯼ ﻧﺎﺷﮑﺮﯼ ﻣﯽ ﺩﻫﻨﺪ !

         اما تو به حساب درد و دل بگذار

             و نگذار این رشته پاره شود ….

ترک کردن آدمها هم آدابی دارد

    اگر آداب ماندن نمی دانید

       لااقل

     درست ترکشان کنید

تا تَرَک برندارند……!

 

 بیا باهــــــم قــدم بزنیمـــ من در خیــــــال تو، تو بیــــ.. ـــخیــــال مـــن!
 

 

 

+نوشته شده در 13 اسفند 1391برچسب:عکس عاشقانه,من,خیال,ویولون,باهم,قدم,دختر,پسر,شاعرانه,شعر ,اموزنده,ساعت1:9توسط وحید SODAGAR | |

این روزها اگر عاشق شدی

قصه ات را برای کسی بازگو نکن!

این روزها چشم حسودان به دود اسپند عادت کرده...!

جواب یه حرفایی ، یه نفس عمیقه.

    بذار تو دلت بمونه

         این جوری قشنگ تره !

خداوندا

تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم.

مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را ، مبادا گم کنم اهداف زیبا را ،

دلم بین امید و نا امیدی می زند پرسه ، می کند فریاد می شود خسته….

مرا تنها تو نگذاری….

تنهایی قشـــنگترین حس دنیاست ،

چون برای داشتنش نیاز به هیچ کس نداری.