آتش عشق تو در شعله گرفتارم کرد رخ زیبای تو در دام گرفتارم کرد این کمندی است که در حلقه گرفتارم کرد هوس عشق تو در کام جنونم افکند این جنونی است که صد ساله گرفتارم کرد چهره حور ندارد رخ زیبای تو را این جمالی است که با ناز گرفتارم کرد شربت لعل لبت باده مخمورم کرد این شرابی است که مستانه گرفتارم کرد منت از می نکشم چشم خمارت بینم این نگاهی است که با غمزه گرفتارم کرد آشنا در دل ما راه به جائی نبرد این چه رسمی است که بیگانه گرفتارم کرد تب عشق تو فقط چاره دردم باشد این دوائی است که بیمار و گرفتارم کرد مرد آن است که در عشق حریفت باشد این ندائی است که از غیب گرفتارم کرد نیست راهی که زبند تو رهایم سازد این حصاری است که بی پرده گرفتارم کرد وادی عشق فقط راه به دلها دارد این مسیری است که یک سویه گرفتارم کرد مستی و بی خبری عشق تو از یاد نبرد خاطرات تو چنین زار و گرفتارم کرد یاریم کن که از این جام لبی برگیرم ور نه مرگ آید و بینی که گرفتارم کرد خرمن عشق تو را خوشه هزاران باشد حاصل زحمت این کاشت گرفتارم کرد وقت رفتن نگهم تر ز نگاهت باشد قطره اشک تو بر خاک گرفتارم کرد ای تو در خاطر من تا به ابد زندانی من رها بودم و عشق توگرفتارم کرد سالها دل طلب روی تو از ما میکرد یک نظر دیدم و بی وقفه گرفتارم کرد تا که جان باشد و جان هست به تو میگویم که فقط عشق تو اینگونه گرفتارم کرد ولی حیف که این عشق پایان داشت |
About
به وبلاگ من خوش آمدید کانال ما در تلگرام حتما سر بزنید @Asheganehay1 @Statusfun
فروردين 1394 شهريور 1393 مرداد 1393 فروردين 1393 شهريور 1392 مرداد 1392 تير 1392 خرداد 1392 ارديبهشت 1392 فروردين 1392 اسفند 1391 بهمن 1391 AuthorsLinks
همسایه SpecificLinkDump
شعرهای آذری Categories
تقدیم به عشق ماندگارم |